Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری فارس ـ گروه هنر و رسانه: برزو نیک‌نژاد که نامی آشنا برای مخاطبان تلویزیون می‌باشد، پس از ساخت دو سریال کمدی ساخت ایران 2 و آفتاب پرست برای شبکه نمایش خانگی، در تازه‌ترین تجربه‌اش سراغ ساخت سریالی اجتماعی با نام «مرداب» رفته است.

«مرداب» همچون فیلم سینمایی «دوزیست» تجربه‌ای تازه در کارنامه این فیلمساز کندی ساز می‌باشد و فضایی جدی دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

«دوزیست» ملغمه‌ای از آسیب‌های اجتماعی مختلف بود؛ از دختران فراری گرفته تا سقط جنین غیرقانونی، از ربا و نزول خواری گرفته تا دزدی و خیانت، مسائلی که هیچکدام پرداخت دقیقی در فیلمنامه ندارند و فقط برای تلخی بیشتر داستان به فیلم سنجاق شده‌اند اما «مرداب» با وجود فضای جدی و تاحدی جنایی و معمایی خود به سیاهی و تلخی «دوزیست» نیست.

شخصیت‌های جذاب داستان رمز موفقیت سریال

«مرداب» شروع خوبی داشت و در ادامه نیز با حفظ ریتم و روایت درست توانست تماشاگر را به دنبال خود بکشد، یک فیلم معقول و استاندارد که در این بلبشوی سریال‌های نمایش خانگی که یا در دام ابتذال و شوخی‌های جنسی افتاده‌اند و یا بسیار سیاه و تلخ، با بهره‌گیری از فیلم‌نامه‌ای پرتعلیق و جغرافیایی سرسبز مخاطب را راضی نگهداشت.

«مرداب» ضمن تلاش برای آلوده نشدن به کلیشه‌های قصه‌گویی درباره آسیب‌های اجتماعی و بعبارتی عدم اغراق در نمایش فساد و خلافهای اجتماعی و اقتصادی، شخصیت‌هایی تازه و روابطی متفاوت از شخصیت‌ها را به تصویر کشید. مهم‌ترین و کاریزماترین شخصیت «مرداب» بی‌شک شکیب با بازی امیر جعفری می‌باشد.شکیب از آن دست گنده‌لات‌های شمال‌شهری است که دیالوگ‌های پرطمطراقی دارد؛ دیالوگ‌هایی که در عین ثقیل بودن، واقعیت‌های خوبی از قصه را در اختیار مخاطب می‌گذارند.

شخصیتی که در عین آنکه برای دستیابی به هدفش بی‌رحم است اما روابط عاطفی چون عشق به همسر و حتی علاقه به اسبش دلبر را می‌داند و همین امر شخصیتی چندوجهی و جالب از او می‌سازد و موجب می‌شود عکس العمل‌های او در موقعیت‌های مختلف برای مخاطب پیش‌بینی نشده و گاه غافلگیرانه باشد. نحوه تعامل او با کیوان و کوهیار هم که حکم فرزندخوانده او را دارند، جالب است، شکیب درعین علاقه به این دوبرادر اما برای رسیدن به اهدافش حاضر است آنها را طعمه قرار دهد.ابهام رابطه صبا با شکیب نیز از جذابیت‌های داستان است که بخوبی و در وقت مناسب از آن رمزگشایی می‌شود. 

رابطه خواهر و برادری میان کاراکتر ایرج و آفاق هم یکی از همین روابط تازه و بکر است. صمیمیت دلنشین این خواهر و برادر و عوض شدن روحیات آنها باهم یعنی جسارت و هوشیاری آفاق و ترس و احتیاط ایرج برای مخاطب جالب است. شخصیت ساده و شوخ و در عین حال تلکه بگیر و ترسوی ایرج از او کاراکتر جالبی ساخته که با لهجه شمالی‌اش برای تماشاگر جذاب است، بویژه آنکه فیلمساز موفق شده در موقعیت‌های مختلف و حساس با طنازی ایرج قدری از زهر داستان بکاهد و لبخندی کمرنگ برلب مخاطب بنشاند.

از آنسو خانه‌ آنها به معنای واقعی بر روی آب بنا شده است و فیلمساز با هوشمندی با انتخاب این مکان کنایه جالبی هم به آرزوهای دور و دراز و دست‌نیافتنی آنها زده که این دو برای رسیدن به آن خطر می‌کنند، کلبه‌ای بی‌در و پیکر بر روی مرداب که گویی چون ساکنانش به هیچ ریسمانی بند نیست.

فضای کوچک کلبه آنها عاری از هرگونه وسایل مدرن است، وسایلی که همگی مرتب و تمیز در قفسه‌های دکور چیده شده‌اند و از نظم خاصی پیروی می‌کنند و این مدیریت فضا تا حدودی شخصیت هوشمند و باتدبیر آفاق را به مخاطب یادآور می‌شود.موقعیت شخصیت پلیس خاطی یعنی صدرا با بازی حامد کمیلی هم تا حدود زیادی، تازه و به‌دور از کلیشه‌های مرسوم است، همکاری صدرا با پلیس و بعبارتی مامور مخفی بودن او از جمله غافلگیری‌های جذاب داستان می‌باشد که مخاطب را شوکه می‌کند.

«مرداب» روایتی از بازی بزرگان با پیاده نظام

برخی رسانه‌ها معتقدند: «مرداب روایتی تازه از بازی قدبلندها با آدم کوتوله‌های جاده صاف کن است. بازی بزرگان با بازی سازان و پیاده نظامی که هر کدام از سر استیصال به عنوان مهره‌های این بازی به کار گرفته می‌شوند تا آن وقت که ببازند و به عنوان مهره سوخته از بازی حذف شوند. سرباز سرباز را بزند. اسب‌ها چموشی کنند و فیل‌ها از سر هیبت سهمگینشان در گیر حماقت.»

آنچه در قاب «مرداب» می‌بینیم، تصاویری حرفه‌ای از یک کارگردان حرفه‌ای است. حرکات دوربین، به مخاطب حس منتقل می‌کنند و انتقال رعب و وحشت حاضر در برخی صحنه‌ها به مخاطب، از نقاط قوت سریال است. «مرداب» شوک‌های متعددی در طول سریال به مخاطب وارد می‌سازد و معمولا این کار را در انتهای هر قسمت انجام می‌دهد.

با این وجود «مرداب» نقاط ضعف نیز دارد و برخی از اتفاقات داستان منطق روایی ندارند از جمله آنکه در ابتدای داستان چرا پلیس در میز بازجویی با قاطعیت می‌داند که صبای سابقه‌دار و تازه از زندان آزاد شده، فریب‌خورده و بی‌گناه است و یا اینکه چرا ویدا بعنوان نماینده یک گروه خلافکار حرفه‌ای با یک اتومبیل به رنگ قرمز جیغ سر قرار می‌رود تا مقدمات عملیات را پنهانی زیرنظر داشته باشد و هیچکس هم متوجه حضور او نمی‌شود. واکنش پلیس بعد از جنایت هولناک در معامله رد و بدل کردن سنگهای قیمتی نیز بسیار سطحی و منفعلانه است و آنها با ساده انگاری حتی متوجه اظهارات متناقض آفاق و ایرج در بازجویی هم‌‌ نمی‌شوند و براحتی آنها را رها می‌کنند.

در پایان باید گفت «مرداب» در حد بضاعتش توانسته داستانی سرراست و بدور از فلش بک‌های متعدد و گیج کردن مخاطب و در عین حال ملتهب و معمایی را روایت کند و مخاطب را تا تماشای قسمت آخر با خود همراه سازد.

نویسنده: نفیسه ترابنده

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: مرداب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۶۳۳۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای خانواده رضا عطاران در «بدل» چیست؟ / معرفی چهره‌های جدید

علیرضا مسعودی معروف به علی مشهدی درباره سریال جدید خود با نام «بدل» که با پایان مجموعه «هفت سر اژدها» از این شبکه پخش می شود به خبرنگار مهر بیان کرد: قصه و اتفاقات سریال «بدل» در سال ۱۴۰۲ رخ می دهد و درباره خانواده عطاران است؛ شهرام قائدی نقش پدر را در خانواده عطاران بازی می کند که نسل اندر نسل عطار هستند. پریسا مقتدی نقش همسرش را بازی می کند و عرفان آصفی نقش پسر خانواده را با نام رضا عطاران دارد.

وی درباره عرفان آصفی که بیشتر در تئاتر فعالیت داشته است توضیح داد: رضا عطاران که تحصیلات مرتبط با هوا و فضا در خارج از کشور دارد پس از پنج سال به ایران باز می گردد. نقش او را عرفان آصفی بازی می کند که سال گذشته در فیلم «ویلای ساحلی» کیانوش عیاری نقش اصلی را داشت و اینجا هم نقش اصلی سریال را دارد.

این نویسنده و کارگردان درباره قصه «بدل» بیان کرد: طرح این قصه را حدود ۲۰ سال پیش نوشتم و کنار گذاشتم و بعد از سال ها فکر کردم الان وقت آن است که ساخته شود.

مسعودی درباره نام رضا عطاران و اینکه برای این قصه با خود عطاران گپ و گفتی داشته است یا خیر بیان کرد: به هر حال من سال هاست در مقام نویسنده کار می کنم و سال های اخیر هم کارگردانی کرده ام. عطاران هم از مدل کاری من خبر دارد و برایش سوال نبود که چرا سراغ اسم او رفته ام. اما من زنگ زدم و برای استفاده از نامش از او اجازه گرفتم.

این فیلمنامه نویس درباره کمدی های سال های اخیر که نتوانسته است مخاطب را راضی کند، بیان کرد: من همه سریال های تلویزیون را می بینم چون آثار همکاران من است و همیشه این آثار را دنبال کرده ام. مساله این است که الان چهار یا پنج پلتفرم اصلی داریم و فضای مجازی هم بسیار فعال است. فضا نسبت به ۲۰ سال پیش خیلی تغییر کرده است. گرفتاری مردم هم بیشتر شده است. آن زمان شاید ساعت ۷ شب خانه بودید اما الان آنقدر دلمشغولی ها زیاد شده است که باید تا آخر شب کار کنید.

وی درباره اینکه سریالش چقدر می تواند فضای جدیدی در میان کمدی ها داشته باشد، عنوان کرد: این سریال هم از موقعیت های کمدی و هم از کمدی کلامی برخوردار است. شخصیت ها در این سریال فانتزی نیستند. شخصیت هایی که در این سریال انتخاب کرده ام به گونه ای هستند که مردم با آنها همذات پنداری دارند و ما به ازای آنها را می بینند. پیش از این هم سال ها تلاش کرده ام که مردم با شخصیت های آثارم ارتباط بگیرند و کاراکترها و شخصیت ها را اطراف خود دیده باشند.

نویسنده «کوچه اقاقیا» اضافه کرد: نویسنده هایی مثل پیمان و محراب قاسم خانی تخصص شان در فانتزی است ولی من هرچه ساختم مابه ازای آن را در زندگی خودم دیده ام مثل «نوروز رنگی» که چند سال پیش پخش شد و «بدل» هم چنین ویژگی ای دارد. غیر از شخصیت ها، بخشی از داستان هم براساس یک واقعیت است.

مسعودی در ادامه درباره حضور بازیگران در سریال های تلویزیونی با توجه به دستمزدهای شبکه خانگی بیان کرد: الان دستمزدها در پلتفرم ها آنقدر بالا و عجیب و غریب است که بسیاری از بازیگران را نمی توانید در تلویزیون داشته باشید. با این ارقامی که آن طرف رد و بدل می شود مگر می توانید به بازیگرانی چون جواد عزتی بگویید به تلویزیون بیاید. خود من با رقم های تلویزیون رویم نمی شود به اینها که رفقایم هستند بگویم به تلویزیون بیایند.

وی در پایان درباره اینکه چرا خودش به پلتفرم ها نمی رود و کار بسازد، بیان کرد: تلویزیون مخاطب بسیار بالایی دارد من ادعایم می شود تمام ایران را گشته ام و در سراسر ایران دیده ام که هنوز تلویزیون شان روشن است. شک نکنید یک سریال تلویزیونی در شبکه سه میزان بیننده اش خیلی بیشتر از سریالی است که در شبکه نمایش خانگی درباره اش بحث می شود.

منبع: خبرگزاری مهر

دیگر خبرها

  • وقتی سرگرمی، قربانی بزرگ شعار دادن می‌شود /چرا «نون خ» در فصل پنجم مورد استقبال قرار نگرفت؟
  • نگاهی به فصل دوم مسابقه معمایی موزیکال «صداتو» / نغمه‌ای در دل معمای موسیقی
  • آقای سعید آقاخانی، ما تحمل می‌کنیم، اما دل خودتان نسوخت؟
  • اعتراف تازه رسانه‌های رسمی رژیم صهیونیستی درباره حمله ایران
  • رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود
  • از فصل دوم جایگزین نقش کژال شدم/ پیشنهادات کاری دیگری دارم اما تصمیم نگرفته‌ام
  • ماجرای خانواده رضا عطاران در «بدل» چیست؟ / معرفی چهره‌های جدید
  • بهترین فیلم های سامورایی قرن بیست و یکم؛ از The Last Ronin تا ۱۳ Assassins (+عکس)
  • زرنگ‌بازیِ سعید آقاخانی در نون‌خ ۵ که شاید متوجهش نشده‌اید
  • زرنگ‌بازی سعید آقاخانی در «نون خ ۵»